Welcome! This timeline is kept online thanks to the kind support of the community.
Please consider making a small donation!


فلاسفه، سازمانی که قصد کنترل همه چیز را دارد (اقتصاد، سیاست، قدرت)، توسط نیروهای متحد روسیه، چین و آمریکا تشکیل می‌شود. مشخص نیست که فلاسفه چه کسانی هستند.

طی جنگ جهانی دوم، فلاسفه به توافقی می‌رسند که شکل‌گیری میراث فلاسفه را رقم می‌زند. میراث فوق، مبلغ صد میلیارد دلار و همچنین نام اعضای مخفی این سازمان را در بر می‌گیرد.

پس از جنگ جهانی دوم، ثروت میراث فلاسفه به سرقت رفته، پنهان شده و روانه بانک‌های گوناگون می‌شود. سوابق معاملات در یک میکروفیلم ذخیره می‌شود. هرکس که میکروفیلم مذکور را به دست آورد، توانایی دسترسی به میراث فوق را خواهد داشت. صد البته، روسیه، چین و آمریکا، تماما علاقه‌مند به یافتن این میراث هستند تا به قدرتی پیشرو دست یابند.

پس از فرمان استالین، روسیه توسط نیکیتا خروشچف رهبری می‌شود.

دانشمند هسته‌ای اهل روسیه، نیکلای سکالوف، کار بر روی یک سلاح هسته‌ای جدید روسی را شروع می‌کند: شگهود.

مشخص می‌شود که روسیه در حال مستقرسازی موشک‌های بالستیک میان‌برد در یکی از کشورهای متحد خود، کوبا، است. این امر به شدت برای آمریکا تهدیدآمیز است، چرا که در صورت رسیدن تسلیحات هسته‌ای به کوبا، روسیه می‌تواند آنها را مورد حمله قرار دهد.

در این بین، ترس نیکلای سکالوف از ساخته خود، شگهود، نمایان شده و تصمیم به ترک کشورش به مقصد آمریکا می‌گیرد. او به همراه خانواده‌اش از روسیه فرار می‌کند، اما در برلین شناسایی شده و از پیشروی بازمی‌ایستد.

رئیس جمهور کندی خواستار از بین بردن سلاح‌های هسته‌ای از روسیه می‌شود، اما روسیه سر باز می‌زند. آمریکا و روسیه در معرض یک جنگ هسته‌ای همه‌جانبه قرار می‌گیرند. در نهایت اما، روسیه تصمیم می‌گیرد تا تسلیحات هسته‌ای را از کار بیندازد، اما - در عوض - خواستار بازگشت سکالوف به روسیه می‌شود. سکالوف به روسیه بازمی‌گردد تا کار بر روی شگهود را ادامه دهد.

سازمان سیا واحد FOX (Force Operation X) را به منظور انجام عملیات‌های محرمانه ویژه تشکیل می‌دهد. FOX توسط شخصی به نام سرگرد زیرو رهبری می‌شود.

به منظور پشتیبانی تاکتیکی واحد FOX، سرگرد زیرو گروه نظامی سری XOF را ایجاد نموده و شخصی تحت نام اسکال فیس را به عنوان رهبر آن انتخاب می‌کند.

آمریکا بهترین مامور خود، باس را، در تلاش برای یافتن میراث فلاسفه به روسیه می‌فرستد.

FOX مامور مخفی خود، نیکد اسنیک را، با سعی در پیدا کردن و بازگردانی سکالوف، و نابودی شگهود به روسیه اعزام می‌کند. ماموریتی که عملیات مقدس نام می‌گیرد. در سراسر ماموریت، نیکد اسنیک از طریق تماس رادیویی با دیگر اعضای FOX پشتیبانی می‌شود: سرگرد زیرو، سیگینت و پارا مدیک.

نیکد اسنیک در حالی که به پایان ماموریت خود نزدیک است، توسط استادش، باس، شکست می‌خورد. به نظر می‌رسد که باس به روسیه پیوسته و به یک خیانت‌کار برای آمریکا بدل شده.

روسیه از بعد نظامی به واسطه جی‌آریو، نیروی نظامی آنها، معنا می‌یابد. گروهی شورشی از جی‌آریو، به سرکردگی سرهنگ ولگین، قصد دارد تا به مخالفت با رهبر شوروی، نیکیتا خروشچف، بپردازد.

باس یک کلاهک هسته‌ای آمریکایی را در اختیار روسیه قرار می‌دهد، سلاحی که توسط سرهنگ ولگین به منظور تخریب یک مرکز تحقیقاتی روسی مورد استفاده قرار می‌گیرد. بدین ترتیب، اینگونه به نظر می‌رسد که آمریکا روسیه را مورد حمله قرار داده، اقدامی به شدت زیرکانه که توسط روسیه برنامه‌ریزی شده.

خروشچف، رئیس جمهور روسیه، از آمریکا می‌خواهد تا عدم نقش خود را در حمله هسته‌ای برپاشده توسط باس و ولگین به اثبات برساند. از این رو، آن‌ها تصمیم می‌گیرند تا نیکد اسنیک را با هدف تحقق درخواست خروشچف باری دیگر به روسیه بفرستند: به قتل رساندن باس، مربی شخصی نیکد اسنیک، و سرهنگ ولگین. ماموریت مارخور آغاز می‌یابد.

سرگرد زیرو تصمیم میگیرد تا به صورت مخفیانه اسکال فیس، رهبر XOF را، برای کمک به نیکد اسنیک در طول ماموریت به کار بگیرد. هیچکس از نقش اسکال فیس در طول این وقایع اطلاعی ندارد.

کا‌گ‌ب واحد FOX را با دو مامور آژانس امنیت ملی آمریکا که در سال 1960 به روسیه پیوسته بودند، در تماس قرار می‌دهد: آدام و ایوا. آدام بعدها به نیکد اسنیک در کسب برخی اطلاعات کمک کرده و سرانجام فرار می‌کند.

در محل قرار اما، تنها ایوا حضور می‌یابد و می‌گوید که به جای آدام فرستاده شده. نیکد اسنیک و ایوا توسط یک واحد نظامی، به رهبری آسلات، مورد حمله قرار می‌گیرند. آسلات، ایوا را گروگان می‌گیرد، اما در نهایت شکست خورده و مجاب به کناره‌گیری می‌شود.

نیکد اسنیک و ایوا پی می‌برند که میراث فلاسفه در اختیار ولگین قرار دارد.

نیکد اسنیک در ماموریتش برای یافتن شگهود، با تمامی اعضای واحد کبرا، به جز باس، مواجه شده و آن‌ها را شکست می‌دهد: پِین، فیوری، اِند، فیِر و سارو. طی یک بازجویی که توسط ولگین، باس و آسلات در حال انجام است، نیکد اسنیک مورد اصابت گلوله قرار گرفته و یکی از چشم‌های خود را از دست می‌دهد.

نیکد اسنیک، شگهود را از بین برده و سرهنگ ولگین را شکست می‌دهد.

با این حال، چیزی که نیکد اسنیک نمی‌داند آن است که ایوا در حقیقت جاسوسی از دولت چین به شمار می‌رود (تا یادآور شود که چین نیز خواستار دستیابی به میراث فلاسفه است). ایوا در نهایت موفق به دریافت میکروفیلم می‌شود، اما بعدها مشخص می‌گردد که آن میکروفیلم، تقلبی بوده. میکروفیلم اصلی را اما، آسلات بدست می‌آورد، ماموری سه‌جانبه که برای فلاسفه فعالیت می‌کند. آسلات در حیقیقت همان آدام بود، اما هیچکس در این باره چیزی نمی‌دانست.

آسلات این میراث را در اختیار آمریکا می‌گذارد، اما تنها نیمی از آن بازیابی می‌شود. فرض بر این است که نیمه دیگر آن در اختیار کا‌گ‌ب قرار دارد.

نیکد اسنیک درمی‌یابد که باس آمریکا را ترک نکرده بود، بلکه در تمام مدت به پیروی از دستوراتش می‌پرداخت. از طرف دولت به وی دستور داده شد تا به واسطه دادن کلاهک هسته‌ای به ولگین، اعتماد او را بدست بیاورد، و هدف او - البته - دستیابی به میراث فلاسفه بود. چیزی که آن‌ها انتظار نداشتند اما، آن بود که ولگین کلاهک هسته‌ای را با مورد هدف قرار دادن مرکز تحقیقاتی روسیه به کار بگیرد تا آمریکا را در معرض اتهام قرار دهد. در این حین بود که آمریکا ماموریت باس را اصلاح کرد. بدین ترتیب وی مجبور شد نقش بازی کند و منتظر بماند تا توسط نیکد اسنیک، به منظور جلوگیری از متهم شدن آمریکا، کشته شود. او قهرمان کشورش بود، اما همیشه به عنوان یک خیانت‌کار از او یاد می‌شود.

آمریکا لقب جدید بیگ باس را به نیکد اسنیک اعطا می‌کند.

اسکال فیس که مجبور به زندگی در خفاست، به تدریج از سرگرد زیرو و نیکد اسنیک متنفر می‌شود.

آسلات از طریق تماس تلفنی با رئیس کا‌گ‌ب صحبت کرده و درباره نقش نیکیتا خروشچف به گفتگو می‌پردازد. خروشچف به زودی از مقام خود برکنار می‌شود.

بیگ باس - و در پی آن سرگرد زیرو، رهبر FOX نیز - از آنچه دولت بر سر او و باس آورده، خشمگین شده و این گروه نظامی را ترک می‌کند.

جین به واحد FOX پیوسته و با نام رمز وایپر رهبری آن را به دست می‌گیرد.

در طی جنگ استقلال موزامبیک، بیگ باس - که اکنون یک مزدور است - با فرانک یگر، یک پسر بچه سرباز جوان، آشنا می‌شود. وی او را در یک مرکز توانبخشی قرار می‌دهد، با این باور که او از امنیت برخوردار خواهد بود.

در مرکز توانبخشی، فرانک یگر توسط سازمان سیا ربوده شده و به عنوان یک نمونه آزمایشی در ساخت یک ابر سرباز مورد استفاده قرار می‌گیرد. او شستشوی مغزی داده می‌شود و اسم رمز نال را دریافت می‌کند.

جین واحد FOX را به یک گروه خیانت‌کار تبدیل کرده و به وفاداری با سازمان سیا پایان می‌دهد. FOX اکنون قصد دارد تا نیمه دیگر میراث فلاسفه را پیدا کند.

بیگ باس توسط جین زندانی می‌شود. او در طی حضورش در زندان با روی کمپل دوست می‌شود.

بیگ باس موفق به فرار می‌شود، اما دولت آمریکا او و سرگرد زیرو را به دلیل تبدیل واحد FOX به گروهی خیانت‌کار، متهم می‌سازد.

بیگ باس و روی کمپل - به همراه سرگرد زیرو، پارا مدیک و سیگینت - سازمانی مستقل به نام FOXHOUND را تاسیس می‌کنند، با این هدف که بی‌گناهی خود را به اثبات رسانده و اعضای باقی‌مانده FOX را از بین ببرند.

بیگ باس با نال مواجه می‌شود - شخصی که هم‌اکنون یکی از اعضای واحد خیانت‌کار FOX به شمار می‌رود - اما او را به درستی نمی‌شناسد. آن‌ها به مبارزه با یکدیگر می‌پردازند، و بیگ باس نیز در پایان دستگیر می‌شود.

در طول ماموریت، بیگ باس به این اطلاعات دست می‌یابد که یک متال گیر، تحت نام راشا در اختیار FOX قرار دارد.

بیگ باس، متال گیر راشا را یافته و آن را نابود می‌کند، سلاحی که بعدها مشخص می‌شود تنها یک مدل آزمایشی بوده.

بیگ باس در مسیر نابودی متال گیر واقعی، باری دیگر با نال روبه‌رو می‌شود. بیگ باس تشخیص می‌دهد که او فرانک یگر است، اما نال ماجراهایش را باور نمی‌کند. پس از مبارزه، نال شکست یافته و در پایان به تصدیق بیگ باس می‌پردازد. او هم‌اکنون هویت واقعی خود با نام فرانک یگر را به یاد می‌آورد.

بیگ باس، جین را شکست می‌دهد، کسی که تمامی ثروت واحد FOX را در اختیار او می‌گذارد. این ثروت عبارت است از پول، سربازان، و نقشه‌هایی برای شکل‌گیری یک ملت نظامی جدید.

بیگ باس حمله هسته‌ای برنامه‌ریزی‌شده توسط متال گیر واقعی را متوقف می‌سازد. ماموریت به طور رسمی پایان می‌یابد.

در این میان، آسلات در حال برنامه‌ریزی است تا هر دو نیمه میراث فلاسفه را در اختیار بگیرد. او رئیس سازمان سیا را به قتل رسانده و نیمه دوم این میراث را به همراه لیستی از نام اعضای فلاسفه بدست می‌آورد.

بیگ باس به همراه سرگرد زیرو، پارا مدیک و سیگینت مجددا به FOX ملحق می‌شود.

سرگرد زیرو، آسلات و بیگ باس از این میراث به منظور احیای فلاسفه استفاده می‌کنند. آن‌ها سازمان میهن پرستان را شکل داده و بیگ باس را به نماد آن تبدیل می‌کنند.

هدف میهن پرستان تحقق رویای باس، تشکیل یک دنیای متحد، است.

سرگرد زیرو دست به انتشار شایعاتی درباره بیگ باس می‌زند. برخی از آن‌ها درست و برخی دیگر ساختگی هستند، کدورت میان این دو نمایان می‌شود.

ملت ناواهو در آمریکا مملو از سنگ اورانیوم است، به گونه‌ای که می‌تواند در ساخت تسلیحات هسته‌ای مورد استفاده قرار بگیرد. مردی اهل ناواهو به نام کد تاکر تحقیق بر روی میکروب‌هایی را شروع می‌کند که توانایی غیرفعالسازی اورانیوم را داراست.

کد تاکر همچنین به مطالعه بر روی بقایای جسد یکی از اعضای واحد کبرا، اِند، پرداخته و انگل‌هایی را کشف می‌کند که توانایی‌های او را ارتقا می‌بخشد. این انگل‌ها در شکل‌های گوناگونی وجود دارند، که یکی از آن‌ها انگل تارهای صوتی است که می‌تواند به آلوده کردن افرادی بپردازد که به یک زبان خاص حرف می‌زنند. فلاسفه سعی دارد تا انگل‌ها را تکثیر کند، اما سرانجام این پروژه را رها می‌سازد.

زنی اهل شوروی، در طی جنگ سرد، هنگام به دنیا آوردن فرزندش جان می‌بازد. روزی این کودک - که تریتیج ریبناک نام دارد - پس از موفق شدن در خواندن ذهن پدرش، به تصدیق قدرت روانی خود می‌پردازد. او پی می‌برد که پدرش شدیدا از او متنفر است. وی به خشم می‌آید و از این رو، روستای پدرش را تماما به آتش کشانده و او را به قتل می‌رساند.

رهبر سابق اتحاد جماهیر شوروی، نیکیتا خروشچف، در اثر سکته قلبی درمی‌گذرد.

سرگرد زیرو به طور مخفیانه پروژه‌ای تحت نام فرزندان مخوف را شروع می‌کند که هدف آن خلق کلون‌هایی از بزرگترین سرباز تمام دوران، بیگ باس، است. برای انجام این کار، او از ایوا به عنوان مادر جایگزین استفاده می‌کند.

برادران دوقلوی لیکوئید اسنیک و سالید اسنیک متولد می‌شوند. آن‌ها اما کلون‌هایی ناقص به شمار می‌روند. کلون کامل و سوم ایجاد می‌شود: سالیدوس اسنیک.

تمامی کلون‌ها، ژن‌های سرعت‌بخش روند کهن‌سالی را دریافت می‌کنند، به منظور جلوگیری از مورد استفاده قرار گرفتن آن‌ها و همچنین شورش این سه کلون بر علیه میهن پرستان.

بیگ باس سرانجام اطلاعاتی در مورد این پروژه کسب می‌کند، امری که خشم مطلق او را به دنبال دارد. بیگ باس معتقد است که سرگرد زیرو و میهن پرستان، هدف زیبا و خالص باس را بد برداشت کرده‌اند.

بیگ باس، میهن پرستان را ترک می‌کند. سرگرد زیرو نام خود و سازمانش را به سایفر تغییر می‌دهد.

بیگ باس به تشکیل ارتش نظامی مزدور خود با نام سربازان بدون مرز می‌پردازد. هدف آن‌ها فراهم ساختن نیروی نظامی برای کسانی است که به آن‌ها احتیاج دارند، صرف نظر از ملت‌ها و بدون توجه به ایدئولوژی‌ها.

مشخص می‌شود که کاستاریکا توسط یک ارتش نظامی ناشناخته فرو می‌نشیند، ارتشی که احتمالا کلاهک‌های هسته‌ای در اختیار دارد.

نیروهای کاستاریکا از بیگ باس و ارتش سربازان بدون مرز درخواست می‌کنند تا پا به میان گذاشته و به این ارتش نظامی پایان دهند، امری که توسط گالوز و پاز بیان می‌شود. آن‌ها به بیگ باس یک تاسیسات عملیاتی واقع در دریای کارائیب به نام پایگاه مادر را پیشنهاد می‌دهند.

بیگ باس موافقت کرده و به کاستاریکا می‌رود، او از طریق تماس رادیویی با کاز میلر، فرمانده فرعی سربازان بدون مرز، پشتیبانی می‌شود. بیگ باس از وجود کلاهک‌های هسته‌ای مطمئن می‌شود.

بیگ باس با آماندا، رهبر مقاومت کاستاریکا، ملاقات می‌کند. او تایید می‌کند که نیروهای مخالف توسط سازمان سیا پشتیبانی می‌شوند. برادر او، چیکو، توسط یک هواپیمای بدون سرنشین ربوده می‌شود. بیگ باس او را متقاعد می‌کند تا به سربازان بدون مرز بپیوندد، و سپس به ماموریت نجات چیکو و ردیابی کلاهک‌های هسته‌ای رهسپار می‌شود.

بیگ باس چیکو را نجات می‌دهد، او نیز به سربازان بدون مرز می‌پیوندد. بیگ باس به انجام ماموریتش در یافتن کلاهک‌های هسته‌ای ادامه می‌دهد. مشخص می‌شود که هات کلدمن، مامور سازمان سیا، می‌خواهد از متال گیر - که توسط دانشمندی به نام هیوئی امریک ساخته شده - برای پرتاب یک کلاهک استفاده کند و تاثیر آن را بیازماید.

کلدمن به هیوئی امریک آسیب می‌رساند، کسی که بعدها توسط بیگ باس کمک می‌یابد. امریک نقشه کلدمن را آشکار می‌سازد. ارتش نظامی او دارای متال گیری است - با نام رمز پیس واکر- که قادر به انتخاب اهداف مناسب برای مقابله هسته‌ای بدون نیاز به دخالت انسان است. هوش مصنوعی این متال گیر - که ساخته دانشمندی به نام دکتر استرنج لاو است - با پیروی از خصوصیات شخصیتی باس شکل گرفته.

بیگ باس مجبور به ممانعت با هات کلدمن می‌شود. هیوئی امریک به سربازان بدون مرز می‌پیوندد.

هات کلدمن تلاش می‌کند تا به هک کردن هوش مصنوعی پیس واکر بپردازد، با این هدف که آن را مجبور سازد تا سربازان بدون مرز را مورد حمله قرار دهد.

مشخص می‌شود که گالوز (که نام حقیقی او زادورنوف است) همواره با کلدمن هم‌دست بوده، اما اینبار قرار است تا به او خیانت کند. زادورنوف می‌خواهد پیس واکر را مورد استفاده قرار دهد تا از یک پایگاه آمریکایی به کوبا (متحد روسی) آسیب برساند. این مهم آمریکا را متهم و شمال و جنوب آن را از هم جدا خواهد ساخت، امری که برتری بسیاری به روسیه می‌دهد.

زادورنوف به هات کلدمن شلیک کرده و دکتر استرنج لاو را به برنامه‌ریزی مجدد هوش مصنوعی وادار می‌کند تا کوبا را مورد حمله قرار دهد. در حقیقت اما این هات کلدمن است که به برنامه‌ریزی مجدد می‌پردازد تا حمله هسته‌ای مذکور به کوبا را تقلبی ساخته و آن را به گونه‌ای جلوه دهد که از سوی روسیه شلیک شده.

آمریکا آماده است تا با قدرت هسته‌ای خود به تندی واکنش نشان دهد.

پیس واکر، که به اراده هوش مصنوعی باس کنترل می‌شود، با غرق کردن خود در یک دریاچه، خود را قربانی کرده، سیگنال تقلبی را از بین برده و از جنگ هسته‌ای جلوگیری می‌کند.

ماموریت پایان می‌یابد و بیگ باس، با کمک میلر، هیوئی امریک و دکتر استرنج لاو، به پایگاه مادر بازمی‌گردند تا کار بر روی متال گیر خودشان با نام زیک را شروع کنند.

پاز، متال گیر زیک را دزدیده و کنترل آن را به دست می‌گیرد، در عین حال که ادعا می‌کند که او آن را به رئیس - و یا به عبارتی رئیس‌شان - سایفر، بازمی‌گرداند. او بیگ باس را از آنجا که به اتحاد با فرمانده سابق FOX، سرگرد زیرو، در دو سال قبل پایان داد، به انتخاب مسیری اشتباه متهم می‌کند.

پاز از بیگ باس درخواست می‌کند تا به آن‌ها بپیوندد، اما او نمی‌پذیرد. پاز نقشه می‌کشد که از متال گیر استفاده کرده تا سلاح‌های هسته‌ای را به آمریکا شلیک کند و بیگ باس و سربازان بدون مرز را برای این حمله در معرض اتهام قرار دهد. مبارزه‌ای شروع می‌شود، و بیگ باس نیز در پایان متال گیر زیک را نابود می‌کند. پاز در اثر انفجار آسیب دیده و به نظر کشته می‌شود.

دکتر استرنج لاو، سربازان بدون مرز را ترک می‌کند، چرا که تحقیقات توسعه هوش مصنوعی او دیگر حائز اهمیت به شمار نمی‌رود.

میلر برای بیگ باس فاش می‌کند که سایفر همان سرگرد زیرو است.

بیگ باس به نیروهایش می‌گوید که آن‌ها، صرف نظر از ملت‌ها و ایدئولوژی‌ها، تحت فرمان هر کسی خواهند بود و به زودی ملتی متعلق به خود را بنا خواهند ساخت، ملتی که بهشت بیرونی نام می‌گیرد.

مشخص می‌شود که تمامی این وقایع توسط سایفر سازماندهی شده بود، کسانی که آگاه بودند که بیگ باس تنها شخص قادر به گسترش پایگاه مادر و پرورش چنین نیروی نظامی قدرتمندی به شمار می‌رود. هدف آنها این بود که در پایان پایگاه مادر را در اختیار بگیرند - و به این دلیل پاز سعی کرد تا بیگ باس را برای پیوستن به سایفر متقاعد کند.

اسکال فیس، رهبر XOF، با کد تاکر ملاقات می‌کند، کسی که نیازمند تامین بودجه تحقیقات خود بر روی میکروب‌هاست. اسکال فیس - بدون اجازه سرگرد زیرو - هزینه تحقیقات کد تاکر را تامین می‌کند، اما او را مجبور می‌سازد تا پتانسیل میکروب‌ها را در تحقیقات هسته‌ای مورد مطالعه قرار دهد. این پژوهش منجر می‌‌شود به توسعه میکروب‌هایی گوناگون (که archaea نیز نامیده می‌شوند) که ویژگی‌های ارتقابخش متعددی را دارا بوده و برای اهداف نظامی، مفید به شمار می‌روند.

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نامه‌ای با درخواست بازرسی پایگاه مادر به سربازان بدون مرز می‌فرستد. بیگ باس و کاز میلر فکر می‌کنند که این بازرسی توسط سایفر به منظور مکانیابی کلاهک هسته‌ای متال گیر زیک ترتیب داده شده، به عنوان انتقام برای آنچه یک سال قبل اتفاق افتاد.

بیگ باس و میلر متوجه می‌شوند که پاز از انفجار جان سالم به در برده، آن‌ها نقشه می‌کشند تا در جهت کسب اطلاعاتی مرتبط با ماهیت حقیقی سایفر، او را مورد آدم‌ربایی قرار دهند. آن‌ها چیکو را راهی ماموریتی برای یافتن خواهرش می‌کنند، اما او می‌گریزد و سعی دارد تا خود رهسپار شده و پاز را نجات دهد. او به سرعت زندانی شده و به همراه پاز در کمپ امگا به بند کشیده می‌شود.

چیکو در معرض شکنجه‌های وحشتناک اسکال فیس، رهبر XOF، قرار می‌گیرد. چیکو در نهایت مجبور می‌شود تا تمامی اطلاعات مربوط به سربازان بدون مرز و پایگاه مادر را در اختیار اسکال فیس قرار دهد، او موقعیت متال گیر زیک را نیز مورد تایید قرار می‌دهد. اسکال فیس، چیکو را مجبور می‌سازد تا یک سیگنال اس‌اواس به پایگاه مادر ارسال کند.

اسکال فیس فاش می‌کند که پاز تنها مامور سایفر است که زیرو را به صورت رو در رو ملاقات کرده، و از این رو تصمیم گرفته می‌شود که او را به منظور یافتن موقعیت زیرو شکنجه دهد. هدف او آزاد ساختن خود از سایفر است. او دو بمب را در حالی در بدن پاز قرار می‌دهد که احتمال تلاشی برای نجات را ممکن می‌شمارد.

بیگ باس و میلر درمی‌یابند که سیگنال اس‌اواس احتمالا یک تله است، اما با این وجود تصمیم می‌گیرند تا عملیات نجات را شروع کنند.

بیگ باس، چیکو را در حال وحشت می‌بیند. به منظور عدم جلب توجهات ناخواسته، بیگ باس، چیکو را غیر هوشیار ساخته و درخواست یک هلیکوپتر می‌دهد تا او را به پایگاه مادر بازگرداند.

بیگ باس به ماموریتش ادامه می‌دهد و پاز را سرانجام پیدا کرده و نجات می‌دهد، وی او را به هلیکوپتر منتقل می‌کند. در هلیکوپتر، بیگ باس متوجه می‌شود که پاز یک بمب در بدن دارد و در نتیجه کمک‌رسانی یک پزشک، بمب را از او بیرون می‌کشد.

به محض آنکه آن‌ها به پایگاه مادر نزدیک می‌شوند، متوجه می‌شوند که پایگاه، مورد حمله XOF قرار گرفته. پایگاه مادر فرو می‌پاشد و به نظر، بیگ باس، میلر و آن پزشک، تنها بازماندگان سربازان بدون مرز به شمار می‌روند.

در هلیکوپتر، پاز در حالی فاش می‌کند که ماده انفجاری دیگری در بدنش دارد که از هلیکوپتر پریده و منفجر می‌شود. هلیکوپتر سربازان بدون مرز به هلیکوپتری از XOF برخورد می‌کند، امری که منجر به ورود بیگ باس به کما می‌شود.

همه فکر می‌کنند که هیچ بازمانده‌ای وجود ندارد. سرگرد زیرو با ایوا تماس گرفته و درخواست می‌کند تا بیگ باس، میلر و پزشک مذکور را به بیمارستانی در قبرس منتقل کند.

به نظر می‌رسد که هیوئی امریک به XOF اجازه داد تا این حمله را سازماندهی کند. هیوئی در پایان توسط اسکال فیس مورد آدم‌ربایی قرار گرفته و مجبور می‌شود تا به XOF بپیوندد و بر روی متال گیر جدیدشان کار کند.

در این بین، دکتر استرنج لاو هوش مصنوعی پیس واکر را بازیابی کرده و تحت نظر سرگرد زیرو کار بر روی شبکه‌ای از هوش مصنوعی را که وی قصد ساختش را دارد آغاز می‌کند.

اسکال فیس که پاز را وادار به افشای موقعیت سرگرد زیرو می‌سازد، به زیرو بسته‌ای ارسال می‌کند که حاوی سنجاق سینه‌ای متعلق به باس است، با این تفاوت که به انگل‌ها آلوده شده. سرگرد زیرو که به طور اتفاقی خود را با این سنجاق سینه زخمی کرده، دچار عفونت می‌شود. این امر انتقام شخصی اسکال فیس، در راستای همیشه تحت کنترل بودن سرگرد زیرو، محسوب می‌شود.

از این پس، آسلات از بیگ باس و آن پزشک مراقبت می‌کند، افرادی که هردویشان پس از آن سانحه هوایی در کما قرار گرفتند.

لیکوئید اسنیک توسط سایفر رها شده و به انگلستان فرستاده می‌شود.

هیچ اثری از سرگرد زیرو به چشم نمی‌خورد.

در طی جنگ داخلی رودزیا، فرانک یگر یک زوج جوان را به قتل می‌رساند. از آنجا که متوجه می‌شود که آن‌ها یک دختر داشتند، و عمیقا احساس پشیمانی می‌کند، تصمیم می‌گیرد تا از او به مانند یک خواهر مراقبت کند، وی او را نائومی هانتر می‌نامد. او هرگز نمی‌فهمد که فرانک یگر والدینش را به قتل رساند.

اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان حمله می‌کند. میلر - که از آمریکا کمک مالی دریافت کرده - مقاومت افغانستان را تعلیم می‌دهد. پس از حادثه پایگاه مادر، میلر یک پا و یک دست خود را از دست می‌دهد.

در حین جنگ میان این دو جناح، سربازان شوروی به قدرت بی‌رحمانه کوایت اعتراف می‌کنند، قاتلی که بعدها به استخدام XOF درمی‌آید.

هیوئی امریک، که هم‌اکنون با XOF در حال همکاری است، با دکتر استرنج لاو ازدواج می‌کند. آن‌ها صاحب یک پسر شده و او را هال می‌نامند. هیوئی از هال به عنوان یک موش آزمایشگاهی برای تست هوش مصنوعی متال گیر جدید، Sahelanthropus، استفاده می‌کند. این امر منجر می‌شود به دعوایی میان او و همسرش، دکتر استرنج لاو، کسی که سرانجام ناخواسته درون پوشش این هوش مصنوعی حبس شده و به واسطه خفگی جان می‌بازد.

تریتیج ریبناک، کودکی با توانایی خواندن ذهن دیگران که در ابتدای دهه هفتاد متولد شد، توسط نیروهای شوروی دستگیر شده و به آزمایشگاهی منتقل می‌شود که در آن افراد برخوردار از توانایی‌های ماوراء الطبیعه، مورد بررسی قرار می‌گیرند. در این تاسیسات آن‌ها بدن غیر هوشیار سرهنگ ولگین را، که تمایلش برای انتقام از بیگ باس او را زنده نگه داشته، مورد مطالعه قرار می‌دهند. حضور تریتیج تماما وی را بیدار کرده و او را تحت نام Man on Fire دگرگون می‌سازد.

بیگ باس از کما بیدار می‌شود. او حالا دارای یک دست مصنوعی است و یک قطعه فلزی در سر دارد.

XOF به تدریج متوجه می‌شود که بیگ باس در بیمارستانی در قبرس به سر می‌برد. هدف آن‌ها این است که بیگ باس را از پا درآورده و هرگونه اثر از دخالت‌شان را از میان بردارند. آن‌ها کوایت را اعزام می‌کنند تا بیگ باس را به قتل برساند.

در حالیکه کوایت سعی دارد تا بیگ باس را خفه کند، توسط بیماری دیگر به نام اسماعیل از پیشروی بازمی‌ایستد، کسی که در پایان او را می‌سوزاند. کوایت، که عمیقا در حال سوختن است، از پنجره به بیرون می‌افتد.

بیگ باس، با کمک اسماعیل، سعی دارد تا از بیمارستان فرار کند. ورود غیرمنتظره تریتیج و Man on Fire - که خواهان مرگ بیگ باس است - به طور غیر عمد ماموریت XOF را مختل می‌سازد.

واحد XOF در عملیات‌شان شکست می‌خورند، اما موفق می‌شوند تا نقش خود را در این وقایع پنهان کنند. بیگ باس - که هم‌اکنون با عنوان ونوم اسنیک نیز شناخته می‌شود - به واسطه کمک‌رسانی آسلات موفق به فرار می‌شود، وی او را به افغانستان منتقل می‌کند. ماموریت او بازسازی پایگاه مادر است و رهبری گروه نظامی جدیدشان، سگ‌های الماسی را، بر عهده دارد.

کوایت در معرض انگل درمانی پزشکی قرار می‌گیرد که به او اجازه می‌دهد تا به زندگی ادامه داده و مهارت خود را برای تنفس از طریق پوست افزایش دهد.

ونوم اسنیک میلر را، که در یک پایگاه واقع در شوروی اسیر شده بود، پیدا کرده و او را نجات می‌دهد.

ونوم اسنیک برای پیدا کردن کوایت به ماموریت فرستاده می‌شود. پس از شکست دادن کوایت، وی او را دستگیر کرده و به پایگاه مادر منتقل می‌کند، او در این مکان زندانی می‌شود.

ونوم اسنیک، هیوئی امریک را پیدا کرده و او را نجات می‌دهد، اما آن‌ها مورد حمله متال گیر Sahelanthropus قرار می‌گیرند، سلاحی که تحت کنترل تریتیج قرار دارد. ونوم اسنیک در پایان بخش‌هایی از این متال گیر را نابود ساخته و موفق می‌شود تا به مقصد پایگاه مادر عقب‌نشینی کند.

در این میان، کوایت کمک‌رسانی به ونوم اسنیک را طی ماموریت‌های گوناگون کلید می‌زند، گویا این دو یک اتحاد بین خود ایجاد می‌کنند.

ونوم اسنیک، با سعی در یافتن رهبر گروهی از کودکان سرباز، با تاسیساتی روبه‌رو می‌شود که در آن به انجام آزمایشات انسانی می‌پردازند. پس از یک مواجهه کوتاه با اسکال فیس، ونوم اسنیک مورد حمله Man on Fire و تریتیج قرار می‌گیرد، او اما سرانجام موفق به فرار می‌شود.

ونوم اسنیک، لیکوئید اسنیک را (که با نام ایلای نیز شناخته می‌شود) پیدا می‌کند، او هم‌اکنون رهبر گروهی از کودکان سرباز به شمار می‌رود. ایلای به پایگاه مادر منتقل می‌شود. ایلای آنچنان از پدرش خشمگین است که سعی می‌کند تا او را (به طور ناموفق) به قتل برساند.

ونوم اسنیک و آسلات به برنامه‌ریزی آزمایشات دی‌ان‌ای می‌پردازند تا دریابند که آیا ایلای پسر اوست یا خیر. نتایج آزمایشات منفی است.

یک بیماری همه‌گیر وحشتناک در سراسر پایگاه مادر پخش می‌شود و بسیاری از اعضای کارکنان آن را به کام مرگ می‌کشاند. برای یافتن درمان، ونوم اسنیک راهی ماموریتی می‌شود تا کد تاکر را پیدا کند، کسی که توسط اسکال فیس به کار گرفته شده تا انگل تارهای صوتی را پرورش دهد. گفته می‌شود که این انگل تنها به آلوده کردن میزبانان بزرگسالی می‌پردازد که به یک زبان خاص حرف می‌زنند.

ونوم اسنیک، کد تاکر را یافته و او را نجات می‌دهد، کسی که باکتری ولباخیا، درمانی برای این شیوع را، در اختیار او می‌گذارد. کد تاکر باور دارد که قصد اسکال فیس استفاده کردن از انگل‌ها در نقش یک پاکسازی قومی است تا تمامی زبان‌ها را به غیر از زبان انگلیسی از بین ببرد.

اسکال فیس فاش می‌کند که نقشه‌اش پیروی از ژرف‌بینی باس نسبت به دنیاست، و خواستار آن است که با سرکوب جهان به این مهم دست یابد. وی در حقیقت می‌خواهد از انگل تارهای صوتی استفاده کرده تا هر کس را که در دنیا به زبان انگلیسی حرف می‌زند آلوده کند.

ایلای تحت کنترل ذهنی تریتیج قرار می‌گیرد تا انتقامش بر علیه ونوم اسنیک را عملی سازد. ایلای موفق می‌شود تا کنترل Sahelanthropus را در اختیار گرفته و آسیبی جدی به نیروهای اسکال فیس و همچنین ونوم اسنیک وارد کند، کسی که سرانجام به از کار انداختن این متال گیر نتیجه می‌بخشد.

ونوم اسنیک و میلر، اسکال فیس را در زیر آوار، گرفتار می‌یابند. در این هنگام آن‌ها برای آنچه که او بر سر سربازان بدون مرز و پایگاه مادر آورد انتقام خود را می‌گیرند، به واسطه تیراندازی با اسلحه خودش و جدا کردن پای چپ و دست راست او. هیوئی امریک نیز در پایان به سر او شلیک می‌کند.

ونوم اسنیک آمپول‌هایی را که اسکال فیس با خود به همراه داشت، پیدا کرده و آن‌ها را از بین می‌برد، آمپول‌هایی که نسخه انگلیسی انگل تارهای صوتی را در بر می‌گیرد. با این وجود، هیچکس متوجه نمی‌شود که تریتیج یکی از آن‌ها را، پیش از تخریب، جمع‌آوری می‌کند.

ونوم اسنیک، میلر و هیوئی به پایگاه مادر بازمی‌گردند و متال گیر Sahelanthropus را با خود به همراه می‌آورند. تریتیج به طور مخفیانه آخرین آمپول را، که شامل نسخه انگلیسی انگل تارهای صوتی است، به ایلای می‌دهد.

بیماری عفونی دیگری در پایگاه مادر، در بخش قرنطینه، شیوع می‌یابد. پس از آن مشخص می‌شود که هیوئی به واسطه استفاده از اشعه بتا بر روی باکتری ولباخیا، تصادفا سبب این امر می‌شود. برای جلوگیری از یک شیوع جهانی، ونوم اسنیک مجبور است تا تمامی سربازان سگ‌های الماسی را در بخش قرنطینه به قتل برساند.

مشخص می‌شود که هیوئی با دارپا در تماس بوده (که خود با سایفر در ارتباط است) و درخواست می‌کند تا در عوضِ نمونه انگل‌ها، نجات پیدا کند. هیوئی امریک به خارج از پایگاه مادر تبعید می‌شود.

کوایت توسط نیروهای شوروی دستگیر می‌شود. ونوم اسنیک او را به سختی پیدا کرده و سرانجام نجات می‌دهد. پس از یک طوفان شن او دوباره ناپدید شده و یک نوار کاست برای ونوم اسنیک بر جای می‌گذارد. در این نوار، او فاش می‌کند از آنجا که نسخه انگلیسی انگل تارهای صوتی را به همراه داشته هرگز سخنی به میان نیاورده، اما ابدا قصد نداشته تا از آن بر علیه او یا سگ‌های الماسی استفاده کند.

ونوم اسنیک یک نوار کاست دریافت می‌کند که از هویت حقیقی و هدف‌ او برایش پرده برمی‌دارد. ونوم اسنیک بهترین سربازی به شمار می‌رفت که سربازان بدون مرز همواره در دست داشت. او پزشکی بود که به همراه بیگ باس به کما رفت. تحت دستورات سرگرد زیرو، دکترها جراحی پلاستیک را به انجام می‌رسانند تا او به بیگ باس شباهت پیدا کند، و به بیگ باس واقعی نیز اجازه دهند که خارج از دید باقی مانده و به پی‌ریزی بنیاد آن چیزی بپردازد که بعدها به بهشت بیرونی تبدیل خواهد شد. بیگ باس واقعی در حقیقت اسماعیل بود، بیماری که به ونوم اسنیک کمک کرد تا از آن بیمارستان فرار کند.

بیگ باس از آسلات درخواست کرد تا از ونوم اسنیک مراقبت کرده و به ایفای نقش در این طرح پرجزئیات بپردازد. به واسطه استفاده از هیپنوتیزم، ونوم اسنیک وادار به آن می‌شود که خیال کند بیگ باس واقعی است، و مهارت‌های شگفت‌انگیز او نیز به تمامی افرادی که با او بودند اجازه داد اینگونه فکر کنند. از این پس، ونوم اسنیک به عنوان بدل بیگ باس زندگی می‌کند. بیگ باس همچنان حاضر است و شرایط را برای بهشت بیرونی آماده می‌سازد.

ایلای به همراه دیگر کودکان سربازی که تا کنون توسط سگ‌های الماسی نجات یافته‌اند از پایگاه مادر می‌گریزد. او به کمک تریتیج، Sahelanthropus را نیز به سرقت برده و به یک جزیره آفریقایی عقب‌نشینی می‌کند. حال اما این جزیره تماما به انگل مذکور آلوده است، اما کودکان تا بزرگسالی تحت تاثیر این انگل قرار نمی‌گیرند.

ونوم اسنیک به این جزیره نفوذ می‌کند، محلی که همچنان، سربازان سایفر که برای تصاحب متال گیر به آنجا فرستاده شدند، در آن حضور دارند. ایلای، Sahelanthropus را فعال کرده و ونوم اسنیک را مورد حمله قرار می‌دهد، کسی که آن را برای باری دیگر نابود می‌سازد.

سربازان سگ‌های الماسی از راه می‌رسند تا ونوم اسنیک را از این مکان در امان نگه دارند، چرا که تمام جزیره به انگل آلوده شده، و این امر فاش می‌شود که ایلای نیز آلوده است.

تریتیج باری دیگر حضور یافته و به واسطه قدرت‌های ماورایی خود، انگل را از بدن ایلای خارج می‌کند. آن‌ها در حالی به واسطه پرواز، این محل را ترک می‌کنند که سگ‌های الماسی بمب‌های ناپالم را در این جزیره رها می‌سازد تا از یک شیوع دیگر جلوگیری کند.

سالید اسنیک، که توسط آمریکا اعزام می‌شود، در جنگ خلیج فارس به مبارزه می‌پردازد.

بیگ باس (باری دیگر) رهبری FOXHOUND را به دست می‌گیرد، اما دولت آمریکا از این موضوع بی‌اطلاع است. آمریکا همچنین از این حقیقت بی‌خبر است که بیگ باس رهبری بهشت بیرونی را نیز به عهده گرفته.

بهشت بیرونی، به عنوان راهی برای مبارزه با سرگرد زیرو و گروهش، میهن پرستان، متال گیر تی‌اکس 55 را توسعه می‌دهد.

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به وقوع می‌پیوندد.

سرگئی گورلوکویچ، سرهنگ جی‌آریو و دوست آسلات در خلال جنگ سرد، گروه نظامی مزدوران گورلوکویچ را تشکیل می‌دهد، با هدف آنکه روسیه را به شکوه سابقش بازگرداند. او - تا حدی - در جبهه روسیه قرار دارد، همانطور که بیگ باس در جبهه آمریکا است.

آمریکا باخبر می‌شود که بهشت بیرونی، متال گیر خود را در دست ساخت دارد، و تصمیم می‌گیرد تا FOXHOUND را برای نابودی آن اعزام کند. هرچند که بیگ باس پشتیبانی هر دو گروه بهشت بیرونی و FOXHOUND را عهده‌دار است.

بیگ باس، به عنوان رهبر FOXHOUND، فرانک یگر را اعزام می‌کند تا بهشت بیرونی را مورد بررسی قرار دهد.

یگر، با نام رمز گری فاکس، شکست خورده و دستگیر می‌شود.

بیگ باس، سالید اسنیک - یکی از بهترین ماموران آمریکا - را برای نجات گری فاکس اعزام می‌کند.

سالید اسنیک، گری فاکس را نجات داده و به ماموریتش در تخریب متال گیر ادامه می‌دهد.

حال بیگ باس فاش می‌کند که رهبر بهشت بیرونی بوده، و تلاش می‌کند تا سالید اسنیک را شکست دهد. بیگ باس آشکار می‌کند که او کنترل FOXHOUND را باری دیگر به دست گرفته تا ماموریت سالید اسنیک را با تاخیر مواجه کند و ساخت متال گیر را به پایان برساند.

سالید اسنیک، متال گیر را تخریب و تمام پایگاه را نابود می‌کند. بیگ باس - که همان ونوم اسنیک است - کشته می‌شود. بیگ باس واقعی به همراه تمامی سربازانش به خاورمیانه عقب‌نشینی می‌کند.

روی کمپل، به عنوان رهبر FOXHOUND، جایگزین بیگ باس می‌شود.

بیگ باس به زنزیبار لند، در اعلام استقلال از روسیه، کمک می‌کند.

در نتیجه فقدان نفت، یک بحران بزرگ جهانی وقوع می‌یابد. برای حل این مشکل، دکتر کیو مارو نفتی مصنوعی پرورش می‌دهد.

دکتر کیو مارو توسط سربازان زنزیبار لند مورد آدم‌ربایی قرار می‌گیرد، کسانی که می‌خواهند با تصاحب نفت مصنوعی، جهان را قربانی کنند. برای جلوگیری از فرار یا نجات یافتن دکتر کیو مارو، زنزیبار در قلمروی خود از چندین متال گیر نهایت استفاده را می‌برد.

روی کمپل، رهبر کنونی FOXHOUND، سالید اسنیک را، این بار برای نجات دکتر کیو مارو، به ماموریتی جدید اعزام می‌کند.

سالید اسنیک متوجه می‌شود که بیگ باس در طی وقایع سال 1995 جان سالم به در برده و دکتر کیو مارو نیز جان باخته است. از طرفی، او موفق به یافتن فرمول نفت مصنوعی می‌شود.

سالید اسنیک توسط گری فاکس، که مشغول هدایت متال گیر دی است، مورد حمله قرار می‌گیرد. سالید اسنیک، متال گیر را نابود ساخته و در یک میدان مین درگیر مبارزه با گری فاکس می‌شود.

سالید اسنیک، گری فاکس را به قتل رسانده و سپس توسط بیگ باس مورد حمله قرار می‌گیرد. باری دیگر، سالید اسنیک در این مبارزه پیروز می‌شود.

بیگ باس، درست پیش از مرگ، برای سالید اسنیک فاش می‌کند که پدر اوست.

میهن پرستان جسد بیگ باس را مورد بازیابی قرار می‌دهند. سرگرد زیرو به واسطه استفاده از نانوماشین‌ها او را در کمای برودتی قرار می‌دهد. هدف او استفاده از ژن‌های بیگ باس در جهت ارتقای عملکرد و توانایی‌های هر سرباز به شمار می‌رود.

آسلات، که با این نقشه موافق نیست، توطئه‌چینی بر علیه سرگرد زیرو و میهن پرستان را کلید می‌زند.

روی کمپل، FOXHOUND را ترک می‌کند.

لیکوئید اسنیک به FOXHOUND محلق می‌شود و طولی نمی‌کشد که کنترل آن را به دست می‌گیرد.

سرگرد زیرو، در طی کهن‌سالی، نسبت به مردم بی‌اعتماد شده و مایل نیست کسی کنترل میهن پرستان را در دست بگیرد.

سرگرد زیرو، در جهت کنترل میهن پرستان، دستور توسعه یک هوش مصنوعی پیشرفته را (که System نامیده می‌شود) صادر می‌کند. System متشکل از چهار هسته هوش مصنوعی متفاوت است که توسط پنجمینِ آن‌ها - و ابرقدرت‌شان - کنترل می‌شود.

سالیدوس اسنیک حادثه پیش روی شدو موزس را سازماندهی می‌کند.

دکتر نائومی هانتر، فاکس‌دای را پرورش می‌دهد، ویروسی که بر پایه دی‌ان‌ای و نانوماشین‌های یک شخص خاص، قادر است تا او را از پا دربیاورد. نقشه اصلی او استفاده از این ویروس در جهت کشتن سالید اسنیک محسوب می‌شود، کسی که گری فاکس را به قتل رساند (فرانک یگر، کسی که او را به فرزندی پذیرفت و از سال 1979 به مراقبت از او پرداخت).

FOXHOUND، که هم‌اکنون توسط لیکوئید اسنیک هدایت می‌شود، شورشی مسلحانه در جزیره شدو موزس، واقع در آلاسکا را، رهبری می‌کند. آن‌ها متال گیر رکس را در دست دارند و در صورتی که آمریکا ظرف 24 ساعت، جسد بیگ باس و مبلغ یک میلیارد دلار را در اختیارشان نگذارد، آن‌ها را با حمله‌ای هسته‌ای تهدید می‌کنند.

روی کمپل، که از سال 2000 عضوی از FOXHOUND به شمار نمی‌رود، سالید اسنیک را به ماموریت یافتن دو گروگان اعزام می‌کند: رئیس دارپا و رئیس آرمزتک. در صورتی که لیکوئید اسنیک واقعا قادر به شروع یک حمله هسته‌ای باشد، آن‌ها می‌توانند با اطمینان آن را مورد تایید قرار دهند.

سالید اسنیک، رئیس دارپا را پیدا می‌کند، کسی که بلافاصله در اثر سکته قلبی جان می‌بازد.

سالید اسنیک، رئیس آرمزتک را پیدا می‌کند، کسی که توسط آسلات - که هم‌اکنون در جبهه لیکوئید اسنیک قرار داد - گروگان گرفته شده. آسلات، سالید اسنیک را در یک درگیری مسلحانه به چالش می‌کشد. در پایان مبارزه، یک نینجای سایبورگ حضور می‌یابد و دست آسلات را قطع می‌کند.

در جریان اولین بخش از این ماموریت، سالید اسنیک، مریل سیلوربرگ (دختر روی کمپل) و هال امریک (پسر هیوئی امریک، دانشمندی که با توسعه متال گیر زیک در سال 1974 به بیگ باس کمک کرد) را نجات می‌دهد.

هال امریک، که با نام آتاکان نیز شناخته می‌شود، به توسعه متال گیر رکس می‌پردازد، بی‌خبر از این حقیقت که این سلاح یک کلاهک هسته‌ای حمل می‌کند. پس از اطلاع از این موضوع، او تصمیم می‌گیرد به جنبش سالید اسنیک بپیوندد.

سالید اسنیک مواجهه‌ای دیگر با نینجای سایبورگ تجربه کرده و پس از یک مبارزه پرتنش از هویت واقعی او مطلع می‌شود: گری فاکس - فرانک یگر.

سالید اسنیک بتدریج متوجه بخشی دیگر از نقشه لیکوئید اسنیک می‌شود: در نتیجه رویای جهانی از سربازان مستقل از سوی بیگ باس، او می‌خواهد به نیروهای مزدور سرگئی گورلوکویچ بپیوندد و شدو موزس را به بهشت بیرونی دیگری تبدیل کند.

سالید اسنیک در پایان متال گیر رکس را، که توسط لیکوئید اسنیک هدایت می‌شود، پیدا می‌کند. گری فاکس، در تلاش برای کمک به سالید اسنیک، به واسطه تخریب بخشی از متال گیر رکس، باری دیگر پا به میان می‌گذارد. گری فاکس توسط لیکوئید اسنیک له شده و کشته می‌شود.

سالید اسنیک، متال گیر رکس را نابود کرده و به نظر، لیکوئید اسنیک را شکست می‌دهد. لیکوئید اسنیک طی فرار نهایی از آشیانه بازمی‌گردد، اما در پایان به واسطه سکته قلبیِ ناشی از فاکس‌دای کشته می‌شود.

سالید اسنیک، که با نائومی هانتر به گفتگو می‌پردازد، متوجه می‌شود که وی او را در آغاز ماموریت به فاکس‌دای آلوده کرده بود. او نمی‌دانست که فرانک یگر همچنان زنده است، و به این دلیل ویروس فوق را در ابتدای ماموریت تزریق کرد. به سالید اسنیک گفته می‌شود که ممکن است تنها سال‌های محدودی برای زندگی داشته باشد.

پس از وقایع شدو موزس، رولور آسلات - تنها عضو حاضر FOXHOUND - این اتفاقات را به رئیس جمهور آمریکا گزارش داده و فاش می‌کند که او در جهت بازیابی اطلاعات رکس برای آمریکا، در نقش یک مامور دوجانبه به فعالیت می‌پرداخته.

رولور آسلات از هویت رئیس جمهور آمریکا پرده برمی‌دارد، سومین کلون بیگ باس، سالیدوس اسنیک. سالیدوس اسنیک در سال 2001 توسط میهن پرستان به عنوان رئیس جمهور آمریکا منصوب می‌شود، بدون آنکه کسی دیگر از هویت حقیقی او اطلاع یابد.

ناتاشا روماننکو، که در ماموریت سالید اسنیک به او کمک کرد، کتابی به نام «در تاریکی شدو موزس: حقیقتی تاییدنشده» را منتشر می‌کند، که در آن از تمام وقایع حادثه شدو موزس، از جمله نقش سالیدوس اسنیک، پرده برمی‌دارد.

سالیدوس اسنیک وادار به کناره‌گیری از نقش خود به عنوان رئیس جمهور آمریکا شده و به همراه آسلات مخفی می‌شود.

آسلات دست لیکوئید اسنیک را به خود پیوند می‌زند. بعد از عمل پیوند گویا، روح لیکوئید اسنیک در تلاش است تا آسلات را تحت کنترل درآورد.

سالید اسنیک و آتاکان گروه انسان‌دوستی را تاسیس می‌کنند، سازمانی غیردولتی با هدف متوقف ساختن توسعه مدل‌هایی جدید از متال گیر.

سالید اسنیک و آتاکان بتدریج مطلع می‌شوند که متال گیر جدیدی، به نام متال گیر ری، بر روی یک کشتی نفت‌کش در حال انتقال از آمریکاست. این اطلاعات توسط اِما امریک، خواهر ناتنی آتاکان، در دسترس قرار می‌گیرد.

ماموریت سالید اسنیک نفوذ به نفت‌کش و عکس‌برداری از متال گیر جدید در جهت اثبات وجود آن به دنیاست.

به محض ورود سالید اسنیک به عرشه نفت‌کش، کشتی به تصرف یک نیروی نظامی روسی درمی‌آید. این همان گروه مزدوری است که از سال 1991 توسط سرگئی گورلوکویچ رهبری می‌شد.

سالید اسنیک به دختر سرگئی گورلوکویچ، الگا گورلوکویچ، بر خورده و با او به مبارزه می‌پردازد، کسی که علی‌رغم حامله بودن تصمیم گرفت تا در نفت‌کش باقی بماند.

پس از شکست الگا یک پهپاد آمریکایی در آسمان به چشم خورده و از سالید اسنیک عکس‌برداری می‌کند، کسی که هم‌اکنون در موضع اتهام توسط آمریکاست.

سالید اسنیک در حالی به نفت‌کش نفوذ کرده و از این متال گیر عکس می‌گیرد، که فرمانده نیروی دریایی آمریکا، اسکات دلف، در حال سخنرانی برای نیروهایش است.

پس از سخنرانی، در کمال تعجب همگان، رولور آسلات حضور یافته و از نقشه‌اش برای سرقت متال گیر ری پرده برمی‌دارد.

سرگئی گورلوکویچ نیز حضور یافته و اسکات دلف را گروگان می‌گیرد.

سرگئی گورلوکویچ توضیح می‌دهد که آن‌ها، با هدف بازگردانی روسیه به شکوه سابقش، قصد دارند تا متال گیر ری را تصاحب کرده و آن را به روسیه بفروشند.

باری دیگر در کمال تعجب همگان، آسلات فاش می‌کند که این نقشه او به شمار نمی‌رود. سرگئی گورلوکویچ احتمال می‌دهد که آسلات همچنان با سالیدوس اسنیک هم‌دست است، اما آسلات افشا می‌سازد که او برای میهن پرستان فعالیت می‌کند.

سرگئی گورلوکویچ بخاطر خیانت آسلات عصبانی شده و می‌کوشد تا به او شلیک کند، اما آسلات در کشیدن اسلحه سریعتر عمل می‌کند. آسلات گورلوکویچ، سربازانش و اسکات دلف را به قتل می‌رساند. پس از آن، او مواد انفجاری کارگذاشته‌شده بر نفت‌کش را فعال کرده و سوار بر متال گیر ری فرار می‌کند.

سالید اسنیک به سرقت متال گیر ری متهم شده و از این رو مجبور است تا مخفی بماند.

رسانه‌ها، که بازیچه دست میهن پرستان می‌شود، اعلام می‌کنند که سالید اسنیک رهبری تصرف تروریستی نفت‌کش را به همراه دیگر اتفاقات بر عهده داشت. نیروی دریایی نیز از ترس یک فاجعه زیست محیطی، تفنگداران دریایی آمریکا را برای خنثی‌سازی این تهدید اعزام می‌کند. رسانه‌ها اظهار دارند که اسنیک نفت‌کش را غرق و همه افراد حاضر را، از جمله خود، به کشتن داد. پاکسازی بزرگی که لازم است اما، پوششی تمام و کمال برای احداث بیگ شل در اختیار میهن پرستان قرار می‌دهد.

الگا گورلوکویچ رهبری نیروی نظامی پدرش را به عهده می‌گیرد. او دخترش، سانی را نیز به دنیا می‌آورد، کسی که توسط میهن پرستان گروگان گرفته شده تا الگا را به خدمت آن‌ها درآورد.

مشخص می‌شود که یک گروه تروریستی، که خود را فرزندان آزادی می‌نامد، در بیگ شل گروگان می‌گیرد. رهبر گروه ادعا می‌کند که سالید اسنیک است. در میان گروگان‌ها چهل و چهارمین رئیس جمهور آمریکا، جیمز جانسون نیز، حضور دارد. فرزندان آزادی سی میلیارد دلار را مطالبه کرده و مدعی است که در صورت برآورده نشدن درخواست‌شان، بیگ شل را از بین خواهند برد، امری که یک فاجعه زیست محیطی حیرت‌انگیز به بار می‌آورد.

FOXHOUND، به منظور نجات گروگان‌ها، رایدن را به بیگ شل اعزام می‌کند. در این هنگام او توسط شخصی که ادعا می‌کند ایروکوی پلسکین است کمک می‌یابد.

پس از رویارویی با رهبر فرزندان آزادی مشخص می‌شود که او سالیدوس اسنیک است، با وجود آنکه ادعا کرده بود که سالید اسنیک بوده تا وی را باری دیگر در معرض اتهام قرار دهد. پلسکین فاش می‌کند که وی خود سالید اسنیک است.

در طی ماموریت، رایدن متوجه می‌شود که بیگ شل چیزی جز یک متال گیر غول‌آسا، به نام آرسنال گیر، نیست. گذشته از این، آرسنال گیر هوش مصنوعی میهن پرستان را در دست دارد.

رایدن و سالید اسنیک با کمک آتاکان و خواهر ناتنی او، اما امریک، موفق به نصب ویروسی در هوش مصنوعی میهن پرستان می‌شوند.

اما امریک توسط ومپ، یکی از اعضای فرزندان آزادی، کشته می‌شود.

آسلات بازمی‌گردد و افشا می‌کند که تمام ماموریت رایدن تنها یک شبیه‌سازی بزرگِ سازمان‌یافته به دست هوش مصنوعی میهن پرستان بوده. هدف این ماموریت بازسازی وقایع شدو موزس و از این رو شکل‌دهی یک ابر سرباز جدید همچون سالید اسنیک به شمار می‌رفت.

هوش مصنوعی میهن پرستان با رایدن تماس گرفته و از او می‌خواهد تا سالیدوس اسنیک را به قتل برساند، در غیر اینصورت آن‌ها نامزد رایدن، رزمری را، به کشتن خواهند داد.

رایدن در پایان به مرکز آرسنال گیر رسیده و در آنجا با مجموعه‌ای از متال گیر ری‌ها مقابله می‌کند، پس از آن او با سالیدوس اسنیک روبه‌رو می‌شود. سالیدوس اسنیک برای رایدن فاش می‌کند که پدرخوانده وی بوده.

رایدن از دستورات هوش مصنوعی میهن پرستان پیروی کرده و سالیدوس اسنیک را به قتل می‌رساند. او که بخاطر بازیچه شدن خشمگین می‌شود، با خود عهد می‌بندد که میهن پرستان را پیدا کرده و از میان بردارد.

میهن پرستان توسعه یک کشتی جنگی بر پایه آرسنال گیر را به پایان می‌رسانند. این کشتی جنگی به سرعت توسط آسلات به سرقت می‌رود، او نام آن را به عنوان ارجاعی به ارتش نظامی بیگ باس به بهشت بیرونی تغییر می‌دهد. آسلات کشتی جنگی را در شدو موزس مخفی کرده و موفق می‌شود هوش مصنوعیِ بازیابی‌شده از آرسنال گیر اصلی را در آن کار بگذارد.

رایدن سانی را از دست میهن پرستان نجات می‌دهد. کمی بعد، سانی تحت سرپرستی آتاکان درمی‌آید.

حال آسلات تماما تحت کنترل لیکوئید اسنیک درآمده و لیکوئید آسلات نامیده می‌شود. سالید اسنیک، که خیلی سریع پیر می‌شود، الد اسنیک نام می‌گیرد.

دنیا هم‌اکنون تماما توسط ارتش‌های خصوصی (PMCها)، که متشکل از سربازان ارتقایافته توسط نانوماشین‌هاست، کنترل می‌شود. بزرگترین PMC همانیست که تحت کنترل لیکوئید آسلات قرار گرفته.

سازمان ملل خواهان ترور لیکوئید آسلات است، و به واسطه سخنان متقاعدکننده روی کمپل، اسنیک تصمیم می‌گیرد تا باری دیگر با کمک آتاکان راهی ماموریت شود. سانی، دختر الگا گورلوکویچ نیز، به همراه آنهاست.

اولین تلاش اسنیک در کشتن لیکوئید آسلات به شکست می‌انجامد، اما او متوجه می‌شود که دکتر نائومی هانتر توسط لیکوئید آسلات اسیر شده است.

اسنیک نائومی هانتر را نجات می‌دهد، کسی که به او توضیح می‌دهد که ویروس فاکس‌دای در حال جهش در بدن اوست. او همچنین هدف لیکوئید آسلات را برایش شرح می‌دهد: او می‌خواهد در جهت دستیابی به هوش مصنوعی اصلی میهن پرستان، جسد بیگ باس را بدست آورده و اطلاعات بایومتریک آن را مورد استفاده قرار دهد. این امر کنترل تمام نانوماشین‌های موجود در جهان، و در نتیجه تمام PMCها را، به او واگذار می‌کند.

اسنیک با مجموعه‌ای از ماشین‌های مکانیکی مبارزه می‌کند و توسط یک نینجای سایبورگ، که مشخص می‌شود رایدن است، کمک می‌یابد.

لیکوئید آسلات جسد بیگ باس را به دست آورده و تمامی PMCهای موجود در جهان را، به استثنای PMC خود، از کار می‌اندازد. حال نقشه او از بین بردن میهن پرستان است و برای انجام آن ناگزیر است به تنها سلاح هسته‌ای که تحت کنترل میهن پرستان نیست دست ببرد: متال گیر رکس در شدو موزس.

حال اسنیک به شدو موزس نفوذ کرده و موفق می‌شود پیش از لیکوئید آسلات کنترل متال گیر رکس را بدست بیاورد، کسی که در پایان کنترل یک متال گیر ری را به دست می‌گیرد. آن‌ها مبارزه‌ای ماشینی را آغاز می‌کنند که به آسیب دیدن شدید هر دوی آن‌ها ختم می‌شود.

لیکوئید آسلات سوار بر بهشت بیرونی می‌شود و اسنیک، به همراه رایدن و واحد Rat Patrol، کمی بعد آن را تعقیب می‌کنند.

اسنیک پس از عبور از سیستم حفاظتی مایکروویو بهشت بیرونی، با استفاده از ویروس فاکس‌الایو، که توسط نائومی هانتر و سانی ساخته شده، موفق می‌شود پرتاب ریل‌گان را متوقف کند. این ویروس هوش مصنوعی System متعلق به میهن پرستان را از بین می‌برد که در نتیجه آن تمامی هوش مصنوعی‌ها و نانوماشین‌های موجود در جهان را نابود می‌کند. دنیا از میهن پرستان رهایی می‌یابد.

لیکوئید آسلات فاش می‌کند که فاکس‌الایو از همان ابتدا نقشه وی بوده، روشی از سوی او برای تحقق رویای بیگ باس. لیکوئید آسلات و اسنیک درگیر مبارزه نهایی می‌شوند که پس از آن لیکوئید آسلات کشته می‌شود.

اسنیک به مزار بیگ باس سر می‌زند. او که تنها یک سال برای زندگی دارد و ویروس فاکس‌دای در حال جهش و تهدید اطرافیان او به مرگ است، تصمیم به خودکشی می‌گیرد.

پیش از کشیدن ماشه، یک نفر که شخصی دیگر را بر روی ویلچر به جلو می‌برد به او نزدیک می‌شود. آن مرد بیگ باس است و بدن ناتوان سرگرد زیرو را با خود به همراه دارد.

بیگ باس توضیح می‌دهد که جسد یخ‌زده استفاده‌شده توسط لیکوئید آسلات، جسد سالیدوس اسنیک بود و از آنجا که او کلون بی‌نقص وی به شمار می‌رفت، نتیجه‌بخش واقع شد.

بیگ باس بیان می‌کند که سرگرد زیرو در پایان به هوش مصنوعی اجازه داد کنترل میهن پرستان را به عهده بگیرد، امری که وابستگی دنیا به اقتصاد جنگی را منجر شد.

بیگ باس آگاه از آنکه این دید شدیدا با نگرش باس نسبت به دنیا فاصله دارد، در پایان مخزن اکسیژنی که سرگرد زیرو را زنده نگه داشت قطع می‌کند.

اسنیک و بیگ باس با یکدیگر آشتی می‌کنند و پس از آن، بیگ باس در آغوش اسنیک جان می‌بازد.

رایدن به یک سازمان امنیتی خصوصی، به نام دگراندیش، می‌پیوندد. هدف آن‌ها حمایت از ضعفا و هر شخص نیازمند به پشتیبانی نظامی است.

نخست وزیر یک کشور در آفریقا قصد دارد تا به بازسازی آن پس از آسیب ناشی از جنگ داخلی بپردازد. او اما روزی مورد حمله یک PMC به نام Desperado قرار می‌گیرد و گروگان گرفته می‌شود.

رایدن آدم‌ربایان را دنبال می‌کند، اما نخست وزیر در پایان کشته می‌شود. رایدن با سم رودریگز، یک نینجای سایبورگ قدرتمند، به مبارزه می‌پردازد. رایدن شکست می‌خورد و یک چشم و یک دست خود را از دست می‌دهد.

از دگراندیش درخواست می‌شود تا در آبخاز، که گروهی در تلاش برای سرنگونی دولت در آن است، پا به میان بگذارند. دگراندیش برای دستگیری رهبر گروه، آندری دولزائو، رایدن را - که هم‌اکنون از آن مبارزه بهبود یافته - اعزام می‌کند.

رایدن شواهدی بدست می‌آورد که Desperado - PMCای که نخست وزیر را مورد حمله قرار داد - به پشتیبانی از این گروه در آبخاز و طرح‌ریزی یک حمله نیز می‌پردازد.

رایدن به مکزیک فرستاده می‌شود، محلی که Desperado در آن آزمایشگاهی سایبرنتیک در دست دارد. او به زودی درمی‌یابد که کودکان زیادی در این آزمایشگاه مورد آدم‌ربایی قرار می‌گیرند و به منظور آنکه به سربازانی سایبری برای World Marshal - یک PMC آمریکایی - بدل شوند، مغزهای آن‌ها را درمی‌آورند تا به طرز مجازی پرورش پیدا کنند.

دگراندیش مجاز نیست World Marshal را مورد حمله قرار دهد، از این رو رایدن - که از آنچه بر سر کودکان می‌آورند خشمگین است - در جهت یافتن قرارگاه World Marshal راه خود را در ماموریتش در پیش می‌گیرد.

رایدن به قرارگاه رسیده و ساندانر را، رهبر PMCایکه نخست وزیر آفریقایی را به کشتن داد، شکست می‌دهد. رایدن متوجه می‌شود که حمله فوق رئیس جمهور آمریکا، همیلتون را، که در حال بازدید از پاکستان است، مورد هدف قرار داده. این نقطه به مقصد بعدی رایدن تبدیل می‌شود.

رایدن به دلیل حمله دشمن، مجبور به ترک هلیکوپتر می‌شود. او هم‌اکنون مجبور است Solis را پیدا کند، یک شرکت خصوصی فضاپیمایی که می‌تواند امکان سفری به اندازه کافی سریع را به پاکستان، پیش از حمله فوق، در اختیار او قرار دهد.

رایدن دوباره به سم رودریگز برمی‌خورد. آن‌ها به مبارزه با یکدیگر می‌پردازند، اما این بار رایدن پیروز می‌شود.

رایدن سرانجام به Solis می‌رسد که هم‌اکنون سانی مشغول فعالیت در آن است. پرتاب موفقیت‌آمیز بوده و رایدن در پاکستان فرود می‌آید.

رایدن متوجه می‌شود که استیون آرمسترانگ، سناتور کلرادو، در پس پرده حمله حضور دارد. آرمسترانگ که کنترل یک متال گیر جدید - به نام EXCELSUS - را به دست دارد، خواهان آن است که جنگی میان آمریکا و پاکستان را ایجاد، اقتصاد جنگی را احیا و از آن به عنوان حقه‌ای برای رئیس جمهور شدن استفاده کند.

رایدن در ابتدا متال گیر EXCELSUS را تخریب و در پایان با آرمسترانگ مبارزه کرده و او را شکست می‌دهد.

از جنگ جلوگیری می‌شود، اما تنش میان آمریکا و پاکستان همچنان بالاست.

دگراندیش به شرکت سایبرنتیک پیشرو تبدیل شده و از مغزها در جهت پرورش کارمندان و پرستاران استفاده می‌کند.

رایدن تصمیم می‌گیرد که آزادنه دست به مبارزه با PMCهای مزدبگیر بزند.

The end

About the project

I'm Alex, game designer and huge Metal Gear fanboy.

Every time a new Metal Gear is about to be released, I have to reorganize all my thoughts and memories, which is usually a tiring task. I started looking for accessible ways to have an overview of the different game events, but I figured out that there was no such a thing available.

I therefore decided to spend some of my spare time creating the Metal Gear Timeline: I hope you will like it and find it useful (whether you love or hate this crazy saga).

Please, consider sharing Metal Gear Timeline on social media, or even contribute to the development of the project.

Contribute

If you wish to support me in the attempt to keep this website updated (and to cover the hosting and development costs), feel free to make a donation by pressing the big green button above. I will insert your name on the Special Thanks section as a sign of infinite gratitude.


If you have suggestions about the timeline in terms of content, don't hesitate reaching out via Twitter or via mail.

Credits

Development

Translation
  • Brazilian Portuguese - João Vitor, Pedro Caetano de Abreu Teixeira
  • Chinese - LoliconFelix
  • Dutch - Keano Raubun
  • French - Elie Glasser, Jordan Guier, Wilfried Nass
  • German - Dennis Lorenz, Philippe Simonis, Tomasz Liskiewicz
  • Luxembourgish - Philippe Simonis
  • Spanish - Armando Salcedo, Israel Chairez Lizcano, Pablo Vecchio, Pedro Teixeira
  • Persian - Sina Hosseini
  • Polish - Bartosz Duszel, Jakub Czerwiński, Karol Buchajczuk
  • Russian - Denis Storonyak, Mark Kostyuk, Ruslan Sliusarenko

Supporters
  • Everyone who donated: AA Gun, Abdulla Almansoori, Alejandro Martinez, Andrew Calabrese, Arsentiy Korolyov, Balabanov Sergey, Cameron Saemann, Daniel Drexler, Fabian Guldenmann, Gabe Upcott, Jean-Cristophe Suzanne, Jérémie Bertrand, Juan Carlos Gil, Le Deng, Leonardo Gabiati, Leonardo Lambertini, Markus Roth, Maxime Louis, Morten Lauritzen, Phi Tran, Phillip Stiles, Ryan Pohlner, Samuel Nussbaumer, Simon Lange, Sven Reuber, Thomas Riant Devillers, Víctor Hernández Velázquez de Castro, Wael Hazzazi, Zal Meher-Homji, Ziad Fawaz
  • AudioRejectz, for sparking the idea behind this website

Top Donations
  1. Tim Hollweg - 50€
  2. Le Deng - 25€
  3. Alejandro Martinez - 20€
  4. Wael Hazzazi - 20€
  5. AA Gun - 15€



Sources

Press

© 2015-2022 Alex Camilleri. Metal Gear Timeline is a fan project, not affiliated with Konami Digital Entertainment Co. "METAL GEAR SOLID” is a registered trademark of Konami Digital Entertainment Co., Ltd. KONAMI is a registered trademark of KONAMI CORPORATION.